راحت شدن خیالم
عزیزم.
امروز 26 اسفندماهه و چیزی به آخر سال نمونده .همش دو روزه دیگه مونده که میایم سرکار و بعدش دوهفته تعطیلیم.واسه این تعطیلات و استراحت خیلی خوشحالم .خیلی بهش احتیاج داشتم .این اواخر همش درگیر خرید و بازار و نمایشگاه بهاره بودم. خریدای بابایی هم بالاخره تموم شد.ولی خودم نتونستم چیزی بخرم آخه هرچی گشتم لباس خوشکل سایزم گیر نیومد.بی خیالش شدم دیگه.
راستی مامانی نی نی کوچولوی همکارم هم به دنیا اومده.آراد کوچولوی بامزه.ایشالا که خوش قدم باشه.
پنج شنبه گذشته که دوباره رفتم واسه تست قند خون.روز شنبه بابایی رفت از آزمایشگاه جوابش رو گرفت.بردم به خانم دکتر نشون دادم.گفت قند خونت نرمال نرماله.و هیچ مشکلی نداری.سری قبلی آزمایشگاه محترم اشتباه کرده بوده.اولش خیلی عصبانی شدم ولی بعدش خدا رو شکر کردم با خوشحالی برگشتم خونه و یه شکلات بزرگ از یخچال برداشتم و خوردم.
عجیب این مدتی که مثلاً دیابت داشتم دلم چیزای شیرین هوس می کرد.