پسر عزیزم عشقم ماهانپسر عزیزم عشقم ماهان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
زندگی عشقولانه مازندگی عشقولانه ما، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
شایانشایان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

ماهان جون و شایان جون

بالاخره فهمیدم...

1392/11/20 9:39
نویسنده : مامان صدیقه
1,729 بازدید
اشتراک گذاری

 نی نی مامانی بالاخره بعد از کلی درگیری با خودم و دکتر و مادرشوهر و سئوال ها و متلک های بیش از حد همکاران محترم کلافهکلافهدیروز بعد از ظهر رفتم سونوگرافی.حالا خوابهای خنده داری که شب قبلش دیدم رو واسه نی نی عشیشم تعریف کنمخندهخنده خواب دیدم میخام برم سونوگرافی هرچه می گشتم یه مطب سونو پیدا نمیکردم.تمام شهر رو پیاده گشتم از این خیابون به اون خیابون ولی انگار قحط اومده بودگریه.دیگه داشتم ناامید میشدم که یهو یه مطب جلوم سبز شد رفتم تو تا یه عالمه مریض توش نشسته و اینقد شلوغه که حالا حالاها نوبتم نمیشه .نیشخندنیشخندخندهخلاصه یه عذابی کشیدم که نگو....خندهو تو خواب نشد که ببینمت.

خلاصه تصمیم گرفتم تو بیداری عزمم رو جزم کنم و برم سونوگرافی.نیشخنددیروز ظهر ساعت 3بعداز اینکه ساعت کاری تموم شد رفتم مطب سونوگرافی دکتر ناصحی و نوبت گرفتم واسه ساعت 5.و رفتم خونه نهار خوردم و یکم استراحت .ساعت 5 دوباره رفتم مطب و زودی نوبتم شد. لبخندموقعی که روی تخت دراز کشیدم گفتم دکتر من فقط اومدم واسه تعیین جنسیت.دکترم تا اون دستگاه رو گذاشت رو شکمم گفت پسره... منو بگو داشتم ذوق مرگ میشدم.قهقههبعدشم گفت این گردی رو که می بینی سر جنینه.این استخونه ران پاشه . اینم صورتشه اینم لب و دماغ و چشماشه.یکی یکی اجزای صورتت رو بمن  نشون داد ولی من بجز خطوط سیاه سفید و اشکال نامفهوم چیزی ندیدم.پرسیدم دکتر همه چیز نرماله؟گفت آره وزنشم 700 گرمهماچماچالهیییییییی من بگردم که اینقد سبکی.خلاصه بالاخره فهمیدم که پسر کوچولوی خودمی و خیالم راحت شد .زنگ زدم به بابایی گفتم کلی خوشحال شد.بهش گفتم واسه پسرم یه وقت موتور نخریا خطرناکه.گفت نه نمیخرم.

دیشب بابایی اومد تا برات یه عروسک شیر خزی آورده و کلی خوشحالی کرد.اگرچه بابایی خیلی دوست داشت که یه دخمل داشته باشه .آخه عزیزم شما فقط 4 تا عمو داری و عمه نداری و از اونجایی که بابایی خواهر نداره و کلاً تو کل فامیلشون تعداد دخترها خیلی کمه دلش یه نی نی دخملی با لباسای دخترونه میخواست . ولی خوب خیلی خوشحاله که یه پسر داره که عصای دستش میشه.

خلاصه دیشب فکرم همه جا رفت که ایشالا دنیا اومدی و بزرگ شدی باید بری سربازی و منم چقد دلم تنگ میشهگریهگریهو طاقت دوری ندارم.به بابایی گفتم گفت تو بذار دنیا بیادخندهخندهخنده

اینم تصویر سونوگرافی دیروز

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

رزا
20 بهمن 92 11:06
عزیزم مبارکه انشالله به سلامتی به دنیا بیاد و یه عمر کنار هم با خوبی زندگی کنید هر وقت نینیت داره به دنیا میاد برا منو بقیه منتظرا دعا کن
مامان صدیقه
پاسخ
مرسی نفسم چشم رزا جان.من مطمئنم که خدا به زودی زود یه نی نی کوشمولو بهت میده
پرتو
20 بهمن 92 11:22
مبارک باشه عزیزم انشاالله به سلامت و به موقع بدنیا بیاد این گل پسر ، بی خیال بابا از الان به فکر سربازی رفتنشی خخخخخخخخخخخ هنوز کلی راه مونده تا اون موقع اگه میخوای به این چیزا فکر کنی پس به دومادیشم فکر کن که یه عروس قاپش و میدوزده و .... هههههههه شوخی کردم عزیزم خواستم بخندیم
مامان صدیقه
پاسخ
آره خوب به شب خواستگاریشم فکر کردم که باید مادرشوهر بشم
ناديا
20 بهمن 92 21:07
اخي نازي پسره بلاخره فهميديم راحت شدم انگار يه کوه رو سر شونه هام بودحالا کو تا سربازي بقول پرتو به شب دوماديش فکر کن يه عرووووووووووووووووس ميدزدتشفقط خواهشن مادر شوهر بازي درنياري خودمون کشيديم بسه عزيزم ايشالله بسلامتي دوران حاملگيتو طي کني تا پسري بياد بغلت
مامان صدیقه
پاسخ
مرسی نادیا خانوم.نه دوست دارم یکم مادرشوهر بازی دربیارم.همه ی عروسها باید طعم مادر شوهر رو بچشن.البته تو فکرم هست تا دنیا اومد براش زن بگیرم
آرزو
23 بهمن 92 11:47
شازده پسرت مبارک.
مامان صدیقه
پاسخ
مرسی عزیزم
زینب مامان نازنین زهرا
23 بهمن 92 16:03
سلام عزیییزم خدا برات نگهداره عزیز دلم انشالله دامادش کنی
مامان صدیقه
پاسخ
سلام مرسی عزیزم .شما لطف دارید
نیلوفر جون
24 بهمن 92 16:36
شازده پسرت مبارک اسمش چی؟؟؟
مامان صدیقه
پاسخ
مرسی خانم.اسمش رو هنوز صدردرصد انتخاب نکردیم
مهوار
26 بهمن 92 14:03
سلام... وووووی بسلامتی پسره... چقدررررر خوشگله این کوچولو موچولو. اگه می خوای پسرت زبر و زرنگ بشه اسمه خودمو روش بذارین تا مثل خودم زرنگ و باهوش بشه هر وقت دنیا اومد از طرف همکارا یه توپ فوتبال واسش میگیرم بچه ات فوتبالسیت شه
مامان صدیقه
پاسخ
سلام مرسی خخخخخخخاعتماد به نفست منو کشتهخوبه کادو توپ باشه خیلی هم عالی
بابای حسن
27 بهمن 92 9:23
سلام مامان نی نی پسر مبارک باشه ان شاالله به خیر و خوشی و دامادش کنید و من هم برایش یک توپ پلاستیکی میخرم به عنوان کادو و تقدیم میکنم به پسرت
مامان صدیقه
پاسخ
سلام بابای حسن.سلامت باشی. واقعاً که نشون دادی چقد خسیس تشریف داری.