فاش کردن یه راز
سلام نی نی قشنگ و شیطون خودم .امروز تصمیم گرفتم یه راز و که به جز بابایی و مادرجون به هیچکس نگفتم رو برات فاش کنم. وقتی که تو هفته 14 بارداری بودم و برای تست غربالگری رفته بودم سونوگرافی.دکتر سلطانی ازم پرسید : میدونی اول دوقلو داشتی؟ منم با تعجب و دهانی باز گفتم نههههههه گفت ولی یکی از قل ها همون اول کاری تو مرحله تشکیل نطفه از بین رفته و کاملاً کوچیک شده و هیچ رشدی نکرده.
مامانی من اینقد ناراحت شدم که داشت گریه م می گرفتمنشی دکتر هم تو اتاق بود اونم واسه اینکه چیزی گفته باشه رو کرده بهم و میگه: چرا بچه میکشی؟منم بگو دلم میخاست خفه ش کنم.
ولی دکتر بهم اطمینان داد که اون قل از بین رفته هیچ مشکلی واسه شما درست نمیکنه و شما صحیح و سالم هستی.بعدشم ستون فقراتت و فک بالا و پایین و دست و پاهات رو بهم نشون داد خیلی باحال بودی مامانی ولی بعضی وقتا که یادم می افته دلم واسه قل ناز تو میسوزه و یجورایی ناراحت میشم.بابایی همش دلداریم میده و میگه بهش فکر نکن حتماً حکمتی داشته