هجده ماهگی پسر عزیزم
سلام عشق مامان
این روزهای یک سال و شش ماهگی هم دارن مثله برق و باد میگزرن و عزیزم روز به روز داره بزرگتر و شیطون تر و خوشمزه تر میشه.این روزها حرف زدنت خیلی بهتر شده .اکثر کلمات رو میگی ولی همش رو غلط و غلوط بیان میکنی.
دایره لغات: هندو هندونه
تتو پتو
هاپو سگ
تنتره پنجره
امی امیر(پسر همسایمون)
حوتین حسین
عمو اتین عمو حسین
عمو اجید عمومجید
اغووور انگور
ترتم پرچم
و چندتا کلمه ی دیگه که کامل یادم نمیاد.اون شبم اولین جمله ت رو گفتی:تتو اوتاد. یعنی پتو افتاد.
از شیرین کاری هاتم بگم که :صدای هاپو و گربه و بع بعی و زنبور و خفاش و قورباغه رو در میاری.
دیگه اینکه بشدت وابسته خودم هستی .وقتی میریم جایی بهم می چسبی و اصلا ازم جدا نمیشی.بلد نیستی با بچه مچه بازی کنی.تازگی ها یاد گرفتی بچه ها رو کتک میزنی.اون روزم امیرحسین رو گاز گرفتی.
برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب برید