هفتمین ماهگرد ماهان جوووووون
سلام خوشگلی مامان
امروز 29 آذرماه هفتمین ماهگردته.می بینی روزها چقد زود میگذرن.......
باورم نمیشه یه پسر تپل مپل سفید هفت ماهه دارم.عزیزدلمممممم
اول اینکه سرماخوردگی و گلو دردت کاملاً خوب شده و خداروشکر دیگه از اون سرفه های بد نمیکنی..
تازگی ها یاد گرفتی با روروکت تو خونه حرکت می کنی و به همه جا سر میزنی و بابت این موضوع خیلی خوشحالی و کلی ذوق میکنی.اولا که میزاشتمت تو روروک بلد نبودی حرکتش بدی .البته باید بیشتر حواسم بهت باشه آخه خیلی کنجکاوی و به همه چیز دست میزنی.خصوصا به ریسیور و تلویزیون خیلی علاقه داری و مدام در حال دست زدن بهشون هستی.
جرئت ندارم جلوت چشمات یه چیزی بذارم تو دهنم.کلی غرولند میکنی که به منم بده.هنوز به تنهایی نمی تونی بشینی .ولی دیگه کم کم باید نشستن رو بهت یاد بدم.
صبح زود با خودمون بیدار میشی .ساعت 6 صبح.ساعت 6 و نیم از خونه میزنیم بیرون.اینقد دلم برات میسوزه .اول صبح تو ماشین تو بغلم مظلوم میشینی و هیچی نمیگی.میبریمت خونه مامان بزرگ که چندتا کوچه اون ورتر از خودمون هستن.تحویلت میدم و خودم میام سرکار.خیلی دلم میسوزه. مامانی منو ببخشششششش....