واکسن دو ماهگی
سلام عروسک قشنگم
دیروز ٢٩تیرماه واکسن دوماهگی داشتی.من که از چند روز قبلش استرس داشتم.صبح ساعت ٩بیدارت کردم بهت شیر دادم و لباسات رو عوض کردم بابایی اومد دنبالمون و باهم رفتیم درمانگاه شهدا.اول رفتیم برای کارهای مراقبتیت.وزنت ماشاله خیلی خوب اضافه کرده بود.خانمه که اتفاقا خواهر یکی از همکارای خودم بود از وزن و قد و اندازه دور سرت خیلی راضی بود.بعد از اون بهم گفت که ١۵قطره استامینوفن بهش بده.قطره رو با خودم برده بودم.قطره رو بهت دادم.رفتیم تو اتاق مبارزه با بیماری ها.آقاییی که واکسن میزد اسمت رو ازم پرسید گفتم ماهان.تو لیستش نوشت.بعد بهم گفت روی صندلی بشین و ماهان رو بذار روی پات.شلوارش رو بکش پایین.نشستم و شلوارت رو کشیدم پایین.اولین واکسن رو روی ران پای راستت زد.سرخ شدی و به شدت جیغ زدی .من رو بگو داشتم از ناراحتی می مردم.بغلت کردم و سعی کردم آرومت کنم.هرکاری کردم و تکونت دادم ساکت نشدی.آقاهه بهم گفت واکسن دوم که الان تو پای چپش میزنم خیلی درد داره .و بلافلصله واکسن دوم رو زد ایندفعه هم خیلی گریه کردی و جیغ زدی
بمیرم که ماهان من تا حالا اینجوری گریه نکرده بود.آقاهه بهم گفت هر چهارساعت یبار قطره استامینوفن بهت بدم.گفت احتمال زیاد تب می کنی.که الانم تب داری و خابیدی.قطره رو هر چی میریزم دهنت .میریزی بیرون و نمیخوری.من نمیدونم با تو پسر چیکار کنم؟
دیروز یخ گذاشتم رو جای واکسنت و امروز رو حوله گرم میذارم.ایشالا که پسرم هرچه زوتر خوب بشه.