پسر عزیزم عشقم ماهانپسر عزیزم عشقم ماهان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
زندگی عشقولانه مازندگی عشقولانه ما، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
شایانشایان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

ماهان جون و شایان جون

واکسن دو ماهگی

1393/4/30 10:13
نویسنده : مامان صدیقه
169 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسک قشنگم

دیروز ٢٩تیرماه واکسن دوماهگی داشتی.من که از چند روز قبلش استرس داشتم.صبح ساعت ٩بیدارت کردم بهت شیر دادم و لباسات رو عوض کردم بابایی اومد دنبالمون و باهم رفتیم درمانگاه شهدا.اول رفتیم برای کارهای مراقبتیت.وزنت ماشاله خیلی خوب اضافه کرده بود.خانمه که اتفاقا خواهر یکی از همکارای خودم بود از وزن و قد و اندازه دور سرت خیلی راضی بود.بعد از اون بهم گفت که ١۵قطره استامینوفن بهش بده.قطره رو با خودم برده بودم.قطره رو بهت دادم.رفتیم تو اتاق مبارزه با بیماری ها.آقاییی که واکسن میزد اسمت رو ازم پرسید گفتم ماهان.تو لیستش نوشت.بعد بهم گفت روی صندلی بشین و ماهان رو بذار روی پات.شلوارش رو بکش پایین.نشستم و شلوارت رو کشیدم پایین.اولین واکسن رو روی ران پای راستت زد.سرخ شدی و به شدت جیغ زدی .من رو بگو داشتم از ناراحتی می مردم.بغلت کردم و سعی کردم آرومت کنم.هرکاری کردم و تکونت دادم ساکت نشدی.آقاهه بهم گفت واکسن دوم که الان تو پای چپش میزنم خیلی درد داره .و بلافلصله واکسن دوم رو زد ایندفعه هم خیلی گریه کردی و جیغ زدی

بمیرم که ماهان من تا حالا اینجوری گریه نکرده بود.آقاهه بهم گفت هر چهارساعت یبار قطره استامینوفن بهت بدم.گفت احتمال زیاد تب می کنی.که الانم تب داری و خابیدی.قطره رو هر چی میریزم دهنت .میریزی بیرون و نمیخوری.من نمیدونم با تو پسر چیکار کنم؟

دیروز یخ گذاشتم رو جای واکسنت و امروز رو حوله گرم میذارم.ایشالا که پسرم هرچه زوتر خوب بشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان مهنا
30 تیر 93 11:50
امان از دست اين واكسن چندروز ديگه نوبت مهناست
مامان صدیقه
پاسخ
آره من خیلی عذاب کشیدم عزیزم حتما قطره استامینوفنش رو ببر
مامان راضی
30 تیر 93 15:08
عزیزمممممممممممممم مواظبش باش تا تبش بالا نره خانومی
مامان صدیقه
پاسخ
باشه عزیزم خداروشکر تبش پایین اومده
niloofar
31 تیر 93 11:22
ای جانننن. بمیرم واکسنش درد داشت خوب. در عوض خیالت راحت میشه. ایشالا تبش هم زودی میاد پایین
مامان صدیقه
پاسخ
آره خیلی واکسنش سنگین بود.
مامی سارا
4 مرداد 93 12:03
صدیقه جون ایشالا تا الان خوب شده باشه ماهان جونی منم فردا میرم واسه زدن واکسن 2ماهگی خیلی استرس دارم راستی عکسای جدید پسرمو گذاشتم
مامان صدیقه
پاسخ
سلام عزیزم عکسا رو دیدم خیلی بامزه س آرشاجونم
مامان نــــاديــــا
5 مرداد 93 10:29
سلام صديقه جون خوبي عزيزم؟امون از اين واکسنا ولي خب لازمه ي ني نيه منم دل ندارم برا واکسن زدنش از حالا اين کار رو سپرديم به خاله جونش ما که اصلا دل نداريم
مامان صدیقه
پاسخ
ایشالا تا نی نی ت دنیا بیاد میدونی که واکسن چقد بده.عکسای ماهان من رو دیدی نادیا؟
رزا
20 مرداد 93 11:52
من برگشتم مامان گرفتار کجایی که نمیای به ما سر بزنی ماهان جونی خوب شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان صدیقه
پاسخ
سلام میدونم برگشتی.چرا رمزت رو بهم نمیدی؟ مطالبت باز نمیشه
نیلوفر
22 مرداد 93 23:12
فروش عروسک های دستبافت و گل های کریستالی و ....... با قیمت مناسب http://honarhayeme.blogfa.com/